سفر بخير، اي قافله سالار

ساخت وبلاگ
به آب زد.غبار راه را به فرات سپرد و راه افتاد؛ با پاهايي که به فرسودگي و ناتواني رسيده بودند.پيش رفت؛ درحالي که به قامت دوست و هم سفرش تکيه داشت. در هر قدم، عطر مقدس نام هاي خداوند را در هوا منتشر کرد. وقتي به مقصد رسيد، دست بر قبر نهاد و سلام کرد؛ ولي فضاي اطرافش را سکوت، فراگرفته بود. با دلي شکسته گفت: آيا دوست، جواب دوست خود را نمي دهد؟ باز در محاصره سکوت بود؛ شايد خيره شد به آسمان! شايد هم به خاک و بعد زمزمه کرد چگونه جواب گويي درحالي که بين سر و بدنت جدايي افتاده است؟سلام بر  اربعين! ادامه مطلب... سفر بخير، اي قافله سالار...
ما را در سایت سفر بخير، اي قافله سالار دنبال می کنید

برچسب : سلام بر اربعین,سلام بر حسين و اربعينش, نویسنده : 3balaeec بازدید : 252 تاريخ : شنبه 18 دی 1395 ساعت: 16:05

اين روزها هرچه زمان مي‌گذرد و به اربعين نزديک‌تر مي‌شويم، به خيل عاشقاني که همراه با کاروان اربعين و نه با پاي جان که با پاي دل طريقت عشق مي‌کنند، افزوده مي‌شود .شور اربعين، چنان شعوري را در دل‌هاي مردم ايجاد کرده است که زن و مرد، پير و جوان، دانشجو و طلبه، کسبه بازاري و کارمند و همه اقشار مختلف را مي‌تواني در کاروان عاشقان اباعبدا... الحسين (ع) ببيني که براي زيارت اين امام همام در روز اربعين، کوله‌بار سفر برمي‌دارند تا به ميعادگاهي برسند که براي آن کيلومترها مسير را با خلوص دل پيموده‌اند.خيل عظيم عاشقان که خود را براي سفري آماده مي‌کنند که ره‌توشه آن عشق به ولايت و دلدادگي در مسير شهدا است، آنان نه با پاي جان که با پاي دل قدم در اين مسير مي‌گذارند تا با پيوند دل‌هايشان به حرم سالار شهيدان، بار ديگر با آرمان‌هاي شهدا تجديد بيعت کنند و فرياد آزادگي و آزادي‌خواهي حسين (ع) را بر تارک سرزمين‌هاي مستکبران و ظالمان عالم سر دهند.مستکبراني که اين محبت و ارادت مردم به امام بزرگوارشان که در تاريخ 1400 ساله سفر بخير، اي قافله سالار...
ما را در سایت سفر بخير، اي قافله سالار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3balaeec بازدید : 266 تاريخ : شنبه 18 دی 1395 ساعت: 16:05

به چله‌نشيني آن اتفاق بزرگ برگشته است؛ به چله‌نشيني نيزه‌هاي شکسته و علم‌هاي افتاده؛ به چله‌نشيني هجوم دردها و داغ‌ها؛ به چله‌نشيني چکاچک شمشيرهايي که در نيام آرام نمي‌گرفتند .به چله‌نشيني آمده است، با کارواني از هم سفران جامانده.آمده با اشک‌هايي از درد عزيزان، روان.با کارواني که ناي برگشتن ندارد، کارواني که رقيه (س) را همراه ندارد.آمده تا از گم شدگانش شايد خبري بگيرد.آمده تا شانه در شانه دشت سر بر سنگ‌هاي داغ بگذارد و بگريد.آمده تا از باد خبري از لاله‌هايش بگيرد. ادامه مطلب... سفر بخير، اي قافله سالار...
ما را در سایت سفر بخير، اي قافله سالار دنبال می کنید

برچسب : همراه با بانوی مینوی, نویسنده : 3balaeec بازدید : 248 تاريخ : شنبه 18 دی 1395 ساعت: 16:05

حکايات خزان طولاني بود، اما دستان سبزت درخت جاويد زندگي را در دل‌هاي مدينه اي، کاشت !سال ها بود که خلقت با همه عظمتش، گستردگي‌اش، بردباري‌اش، آمدن تو را انتظار مي کشيد و چشم به راه آمدنت نشسته بود تا راز آفرينش خود را بيابد و نگين يک دانه خاتم آفرينش را بنگرد!... از آن شبي که در حرا به ميهماني آيه‌هاي نور رفتي تا شامگاهي که در تالار عرش به معراج حضور خوانده شدي؛ از همان نيم روز که در خاک تفتيده حجاز به نماز ايستادي، تا آن روز که در شعب ابي‌طالب سنگ بر شکم مي‌بستي... همه و همه نشان از آن داشت که غني‌ترين فقير که درياي وجودش کام تشنه عدالت را سيراب مي کرد، آمده تا در جهاني مرده و پژمرده، اميد بدمد و ريسمان هاي قطع شده ميان زمين و آسمان را دوباره پيوند بزند و عدالت و توحيد که گمشده‌هاي جهان بودند، را به ميدان حيات بازگرداند...مرور مي‌کني خاطرات هزار ساله نوح را، تنهايي آدم را، زخم‌هاي ايوب را و امتحان ابراهيم را. با آمدن آدم عليه السلام آمده‌اي و بعد از عيسي عليه السلام به پيامبري رسيده‌اي. ادامه مطلب... سفر بخير، اي قافله سالار...
ما را در سایت سفر بخير، اي قافله سالار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3balaeec بازدید : 228 تاريخ : شنبه 18 دی 1395 ساعت: 16:05

حلقه محاصره، تنگ‌تر و تنگ‌تر مي‌‌شد. حتي ديوارهاي خانه‌ات، چشم و گوش دشمنانت شده بود  .در جايي که سربازان دشمن، حلقه شده بودند در و ديوار خانه‌ات را؛ جايي که نفس‌هايت را مي‌‌شمردند، ذکرهايت را، پلک زدن‌هايت را، نمازهاي طولاني‌ات را، آيات خيس قرآني که مي‌‌خواندي.بيشتر از هر کس و هر پرنده‌اي، حال پرنده‌هاي گرفتار را مي‌‌فهميدي.دنيايت را تنگ‌تر از قفس کرده بودند؛ حتي حرف زدن را با اطرافيانت برايت دشوار کرده بودند. ادامه مطلب... سفر بخير، اي قافله سالار...
ما را در سایت سفر بخير، اي قافله سالار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3balaeec بازدید : 249 تاريخ : شنبه 18 دی 1395 ساعت: 16:05

تاريخ ورق مي‌خورد، قلم شادمانه مي‌نويسد و يازدهمين هماي اخلاص بر دوش شيعه مي‌نشيند.بوي اقاقي‌ها آسمان را بغل مي‌کند. بت‌شکن ديگري مي‌آيد تا بت‌هاي شک و کفر را براندازد .شرقي‌ترين شکوفه‌هاي شکوه، دامن دامن از آسمان مدينه مي‌باريد و شادباش فرشته‌هاي شکوفه پوش، نثار لحظه‌هاي زردرنگ و زنگار خورده زمين مي‌شد.شب برات بود و سپيده دم برکات. آفتاب از همه سوي لحظه‌ها، طلوع مي‌کرد تا زمانه به درک عميق روشنايي برسد. مدينه غرق در شادي بود و ربيع الثاني غوطه ور در سروري ناگزير. پروانه‌هاي شوق، پي در پي مي‌آمدند و شالي از پرواز بر دوش نسيم مي‌افکندند. درخت‌ها تا پرنده شدن قد مي‌کشيدند و لحظه‌هاي سرنوشت ساز، در شوق جوانه مي‌زدند. بوي خوش نسيم نيايش، سرتاسر جهان را غرق در آهنگ شکوفايي کرده بود. ولايت سبز حضرت امير عليه السلام يک بار ديگر در تبسم معصومانه طفلي، تجلي کرده بود و خنده‌هاي پي در پي‌ امام حسن عسگري عليه السلام تازه‌ترين شعر مولا را مي‌سرود و سرشارتر سفر بخير، اي قافله سالار...
ما را در سایت سفر بخير، اي قافله سالار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3balaeec بازدید : 280 تاريخ : شنبه 18 دی 1395 ساعت: 16:05